روان رنجوری
نقطه مقابل ثبات روانی و هیجانی، روان رنجوری قرار دارد.
ممکن است در مکالمات روزمره خود شنیده باشید که «فلانی آدم عصبی است».
از بدو تولد نیز، برخی نوزادان آرام و ساکتند و برخی دیگر بیقرارند و دائماً گریه میکنند.
میتوان حدس زد که در بزرگسالی نیز، برخی افراد عصبی و پرتنش میشوند.
روان رنجوری یا داشتن ثبات روانی و هیجانی، از ویژگیهایی است که تا حد زیادی تحت تأثیر وراثت قرار دارد.
مفهوم روان رنجوری
روان رنجوری (Neuroticism) یا روان آزرده گرایی یک تمایل طولانیمدت به یک حالت عاطفی منفی یا اضطراب است.
این ویژگی یک بیماری نیست، بلکه یک ویژگی شخصیتی است.
افراد روان رنجور بیشتر مایل به افسردگی هستند، و بیش از دیگران احساس گناه، حسادت، عصبانیت و اضطراب دارند.
همه در طول روز عواطف و هیجانات مثبت و منفی را تجربه میکنند.اما این عواطف افراد روان رنجور با با شدت بیشتری تحت تآثیر قرار میدهد.
یک فرد با ثبات روانی و هیجانی، پس از تجربه یک هیجان منفی مانند غم، پس از مدت کوتاهی به حالت قبلی خود باز میگردد.
به عبارت دیگر، تأثیر این حالات در روحیات آنها بیش از حد نیست، مانند دریایی که آرام است و به ندرت متلاطم میشود.
اما فرد روان رنجور، حتی در برابر ناکامیهای جزئی واکنش شدیدتری نشان میدهد.
همچنین هیجانهای مثبت آنها نیز بی دوام و سطحی است.
فرد روان رنجور نسبت به تنشهای محیطی حساس است و شرایط روزمره را تهدیدآمیز تلقی میکند.
سرخوردگیهایی که برای دیگران بیاهمیت است، برای این افراد مشکلساز است و منجر به ناامیدی میشود.
برای مثال در ترافیک، به سرعت عصبی و مضطرب میشود و از زمین و زمان شکایت میکند.
این افراد ممکن است خجالتی باشند و ویژگیهای عصبی مانند اضطراب، ترس، پرخاشگری و منفی گرایی را درون خود نگه دارند.
تفاوت روان رنجوری و روان پریشی
روان پریشی و روان رنجوری دو مفهوم متفاوت است، هرچند روان رنجوری میتواند منجر به روانپریشی گردد.
روان پریشی باعث میشود فرد آنچه را میبیند و تجربه میکند، به گونهای متفاوت با اطرافیان درک یا تفسیر کند.
این ویژگی توانایی افراد را برای عملکردهای اجتماعی مختل میکند.
علائم روان پریشی شامل توهم و هذیان است.
روان پریشی میتواند نشانهای از اسکیزوفرنی، دوقطبی، افسردگی شدید یا تومور مغزی باشد.
همچنین ممکن است با استفاده نادرست الکل یا مواد مخدر ایجاد شود.
روان رنجوری و روابط زناشویی
روان رنجوری تأثیر نامطلوب زیادی بر روابط زناشویی دارد.
احتمال بروز پرخاشگری فیزیکی یا کلامی نسبت به همسر در این افراد بیشتر است.
ناسزا، گریه، پرتاب اشیاء و شکستن آنها و فریاد زدن، از جمله رفتارهای ناشی از عدم ثبات روانی است.
این رفتار بر سلامت جسمی و روانی فرزندان تأثیرات منفی بر جای میگذارد.
همچنین باعث کاهش رضایت هر دو همسر از زندگی مشترک میشود.
معرفی برخی از صفات روان رنجوری
تکانشگری و تحریکپذیری
یکی از صفات مهم این افراد، تکانشگری و تحریکپذیری است.
این افراد به سرعت خشمگین میشوند و از کوره در میروند.
همچنین هیجانات منفی خود را بر سر همسرشان خالی میکنند.
این رفتار از سوی همسر، بی علاقگی به ادامه زندگی مشترک تعبیر میشود.
به تدریج، چرخهای از تعاملات و گفتگوهای منفی بین زن و شوهر شکل میگیرد.
و در نهایت منجر به ایجاد اختلاف و مشکلات میشود.
افکار غیرمنطقی
افکار غیرمنطقی از مهمترین ریشههای ناراحتیهایی است که افراد در زندگی خود تجربه میکنند.
نگرشها و باورهای غلط، مطلقگرا و انعطافناپذیر بر نحوۀ برداشت ذهنی فرد از محیط تأثیر میگذارد.
فرض کنید عینکی بر چشم دارید که شیشههای آن قرمز است، مسلماً اگر به صفحۀ سفید نگاه کنید آن را قرمز میبینید.
افکار و باورهای غیرمنطقی نیز، عینکی است که مانع از دیدن واقعیت همانطور که هست میشود.
بعضی از افکار غیرمنطقی، همانهایی هستند که قید «همیشه»، «هیچوقت» و «باید و نبایدها» را با خود همراه دارند. مانند:
- او هیچ وقت مرا دوست نداشته است.
- باید همیشه از من حمایت کند.
- نباید هیچوقت با هم مشاجره کنیم.
- زندگی وحشتناکتر از چیزی است که بتوان فکرش را کرد.
این افکار به درماندگی و کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی میانجامد و باعث میشود فرد ارزشمندی خود را از دست بدهد.
افرادی که روان رنجوری بالایی دارند، احساس بیارزشی میکنند و زندگی زناشویی خود را سرشار از ناکامی و فاجعه میدانند.
آسیب پذیری
آسیب پذیری در برابر استرس نیز، یکی از مهمترین ویژگیهای این افراد است.
افراد روانرنجور در برابر استرس احساس درماندگی میکنند و خود را در برابر آن ناتوان میبینند.
سرزنش خود و احساس گناه
از ویژگیهای افراد روان رنجور، گرایش به احساس گناه است.
این افراد پس از بروز خشم و عصبانیت خود، یا پس از مرتکب شدن اشتباهی، به شدت احساس گناه کرده و خود را سرزنش میکنند.
چنین روابطی در زندگی زناشویی بسیار زیانبار است و آثار مخربی بر جای میگذارد.
همسر چنین فردی در حالتی از ابهام و سردرگمی زندگی میکند.
از یکسو در معرض پرخاشگری و عواطف منفی ناگهانی همسرش قرار میگیرد.
و از سوی دیگر با عذرخواهیهای ناشی از احساس گناه او مواجه میشود.
این حالت او را از آرامش و ثبات خارج میکند، به ویژه اگر مستعد اضطراب و افسردگی باشد.
زندگی با همسر بیثبات به تدریج بهداشت روانی و جسمانی فرد را کاهش میدهد و این مسئله دوام زندگی را تهدید میکند.
درمان
روان رنجوری بیماری نیست، اما میتواند مشکل جدی برای سلامت روان باشد.
این ویژگی، مشکلات جسمی و روحی متفاوتی را تغذیه میکند.
مراجعه به روانشناس و استفاده از تکنیکهای روانشناختی و رواندرمانی به برطرف کردن این وضعیت کمک میکند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
میخواهید به بحث بپیوندید؟مشارکت رایگان.